اروین رومل Erwin Johannes Eugen Rommel فرماندهٔ نیروهای آلمانی، ملقب به «روباه صحرا» و از همه مهمتر معرف به مارشال مردم و همچنین به رومل ۸۸. وی توانست در دوران جنگ جهانی دوم پیروزیهای بزرگی در شمال افریقا و فرانسه به دست آورد. رومل به خاطر بزرگ منشی و رفتار مناسب با زیر دستان، اسیران جنگی و دشنمانش یکی از بزرگترین مارشالهای تاریخ میباشد. هنوز هم درسهای مارشال را در تمام دانشکده و دانشگاههای نظامی جهان تدریس میکنند.

اوایل زندگی نوجوانی و جوانی

فيلد مارشال اروین رومل با نام کامل اروین یوهانسن اوگن رومل (۲۴ آبان ماه۱۲۷۰-مرگ ۲۲ مهر ۱۳۲۳) در شهر هایدنهایم آلمان دیده به جهان گشود. جوانی را در شهر هایدنهایم در ۴۵ کیلومتری شهر اولم سپری کرد. او پسر مدیر دومین مدرسه پروتسانها در شهر آلن بود. اروین در مورد سالهای کودکیش میگوید سالهای زندگی من با سرعت وشادی سپری شد.
او در هنگامی که فقط ۱۴ سال داشت با کمک یک دوستش یک هواپیمای بدون موتور(گلایدر)ساختند که مسافت بیشتری را طی میکرد. پدر و پدربزرگ او معلم بودند. او به دستور پدر راهی دانشکده نظامی دنزیگ درسال ۱۲۸۹ هجری خورشیدی شد و ۲ سال بعد به درجه استوار نایل آمد.
اودرسال ۱۲۹۰ در دانشگاه نظامی با همسر آینده اش یعنی خانم لوسی ماریا مولین که در آن زمان هفده سال داشت آشنا شد و در ۵ سال بعد یعنی ۱۲۹۵ با هم ازدواج کردند که حاصل این ازدواج در سال ۱۳۰۶ پسری به نام منفرد رومل بود.

جنگ جهانی اول

با آغاز جنگ جهانی اول اروین رومل هم به جبهه فرستاده شد ودر فرانسه، رومانی، ایتالیا و رشتهکوههای وترمبرگ جنگید. موفق به دریافت سه بار مدال صلیب آهنین درجه اول نائل آمد و یک بار عالیترین مدال آلمان در زمان رایش دوم یعنی مدال پروس را دریافت نمود. و این به خاطر جنگیدن دررشته کوههای غرب اسلوونی در میدان نبرد ایسونزو و پیروزی در میدان نبرد بود. رومل همچنین در در رشته کوههای غرب اسلوونی در نبرد لونگارنو ۱۵۰ افسر و ۹۰۰۰ سرباز ایتالیایی را اسیر نموده و ۸۱ دستگاه توپ جنگی به غنیمت گرفت. هچنین یک بار به دسته پیاده 'فردریک پائولس' ژنرال مشهور شتافت به به او کمک شایانی کرد.

در میانه جنگ جهانی اول و دوم

با قبول صلح آلمان با دولتهای متفق و امضای صلحنامه ورسای که یکی از عاملهای شروع جنگ جهانی بعدی بود آلمان مجبور شد برابر با پیماننامه تعداد نظامیان خود را تا صد هزار نفر کاهش دهد که این برای کشوری به بزرگی آلمان و ارتش کلاسیک آن فاجعه بود. به همین دلیل ارتش آلمان مجبور بود سربازهای خود را اخراج کند و فقط افسران باتجربه و کارآمد را نگه دارد. از آنجایی که رومل دوست داشت به عنوان یک افسر عملیاتی باشد، همانند هم درجهداران خود به آموزش کارآموزان در دانشکدههای نظامی پرداخت. در بین سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۲ در دانشکده نظامی درسدن و بین سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۷ در پوتسدام شروع به تدریس وآموزش جوانان آلمانی نمود. در همین سالها رومل کتاب خود را با نام وقتی پیاده نظام حرکت میکند را نوشت که نوع آوری در نوشتهها و کتابهای نظامی آن زمان به حساب میآمد و در حال حاضر نیز مورد استفاده دانشگاههای معتبر نظامی دنیا است. خواندن کتاب مذکور سبب آشنایی هیتلر و رومل بودهاست. رومل عضو گروه جوانان هیتلر شد و به آنان آموزش داد. وی در ادامه کتاب اولش کتاب نقش تانک در حمله را نوشت. در این زمان رومل سرهنگ بود.

آغاز جنگ جهانی دوم

با آغاز جنگ جهانی دوم و حمله آلمان به لهستان و فتح ورشو پایتخت لهستان رومل از لهستان به برلین بازگشت و برای سازماندهی رژهٔ ارتش آلمان برای هیتلر و همراهانش آماده کار شد.

پیشروی به سوی فرانسه

با حمله فرانسه به آلمان از رومل سوال شد که آیا میتواند فرماندهی لشگر هفتم زرهی (پانزر) را به عهده بگیرد؟ و او این کار را قبول میکند. او در این جنگ به قدرتلشکر زرهی پی برد و از آن نهایت استفاده را برد.
در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۱۹(۱۳۴۰م) لشکر زرهی هفتم آلمان و گردان پانزدهم آن به فرماندهی ژنرال هوت تا بلژیک پیش رفته بودند ولی در خاک بلژیک با مشکلاتی مواجه شده بودند. وقتی به رودخانه میوز نزدیک دایانت رسیده بودند پلها توسط بلژیکیها برای کند کردن حرکت لشکر آلمان نابود شده بود و هر کس میخواست پیش برود با تک تیر اندازان و بمباران توپخانههای بلژیکی موجه میشد در چنین زمانی ارتش آلمان نیاز به نارنجکهای دودزا برای پنهان ماندن و حمله سریع احتیاج داشت. این مشکل توسط رومل حل شد بدین ترتیب که از مشعل خانهها استفاده شد و به هر تعداد توانسته بودند مشعل جمع آوری کردند و بعد از ایجاد دود غلیظ با استفاده از پلهای پلاستیکی و سبک و قایق تانکها را از رود خانه میوز عبور دادن و بدین ترتیب توانستند در آن جنگ پیروز شوند و درون خاک بلژیک پیش روند.

نبرد در آفریقای شمالی

نبرد در آفریقای شمالی هنگامی آغاز شد که در 13 سپتامبر 1940 ارتش دهم ایتالیا به رهبری رودولفو گراتزیانی از پایگاه های خود در لیبی به نیروهای بریتانیایی در غرب مصر - که تعدادشان کمتر بود- حمله کرد. ضد حمله موفقیت آمیز انگلیس در 9 دسامبر 1940 به رهبری ژنرال سر آرچیبالد واول آغاز شد و به شكست نیروهای ایتالیا در 22 ژانویه 1941 در توبروک واقع در شرق لیبی انجامید. در 12 فوریه 1941، ژنرال آلمانی، اروین رومل وارد لیبی شد تا فرماندهی سربازانی را که برای تقویت متحدین ایتالیایی آلمان فرستاده شده بودند بر عهده گیرد. واحدهای آلمانی به سرعت گسترش یافته و به شكل یک سپاه در آمدند و نام آنها به "سپاه آلمان در آفریقا" تغییر كرد. در 24 مارس 1941، رومل حمله ای ترتیب داد و با دور زدن توبروک، در 14 آوریل به مرز مصر رسید.بعد از اين پيروزي هيتلر او را به درجه فيلدمارشالي ارتقا داد. در آنجا نیروهای انگلیسی متخاصم و متحدان آلمانی- ایتالیایی تا نوامبر 1941 در بن بست قرار گرفتند. ارتش هشتم بریتانیا (شامل سربازانی از انگلیس، استرالیا، هند، آفریقای جنوبی، نیوزلند و فرانسه آزاد) - که از نو سازمان یافته بود- با بهره گیری از تغییر مسیر منابع مادی و انسانی از افریقای شمالی به جبهه شرق در اروپا در تابستان و پاییز، طی عملیات معروف به "جنگجوی صلیبی" به مواضع رومل حمله کرد. انگلیسی ها بعد از شكست های زودهنگام، ارتش های محور را به لیبی عقب راندند، پادگان واقع در توبروک را آزاد كردند و رومل را مجبور كردند تا در 6 ژانویه 1942 به العقیله (در مرز استانهای لیبیایی سیرنایكا و تریپولیتانیا) عقب نشینی كند.
توانایی آلمانی ها در انتقال منابع به آفریقای شمالی بعد از تثبیت کردن جبهه شرقی در ژانویه 1942 و تغییر مسیر منابع بریتانیا برای مقابله با تهدید نیروهای ژاپنی در اقیانوس آرام بعد از 7 دسامبر 1941، به رومل این امكان را داد تا حمله دیگری را در 21 ژانویه 1942 آغاز كند. طی دو هفته، سربازان محور به الغزاله در غرب توبروک رسیدند.
در 26 ماه مه 1942، سربازان آلمانی و ایتالیایی دست به حمله دیگری به نام "ونیزیا" زدند و توانستند توبروک را محاصره و نیروهای متفقین را به مرز مصر عقب برانند. در 21 ژوئن، توبروک سقوط كرد و نیروهای رومل انگلیسی ها را تا مصر دنبال كردند. در ژوئیه 1942، انگلیسی ها نیروهای محور را در العالمین متوقف كردند. به رغم موفقیت انگلیسی ها در متوقف کردن رومل، نخست وزیر انگلیس، وینستون چرچیل فرماندهان نظامی ارشد خود در خاورمیانه را تغییر داد و ژنرال سر هارولد الكساندر را به عنوان فرمانده کل نیروهای بریتانیایی در خاورمیانه و سرتیپ سر برنارد ال. مونتگومری را به عنوان فرمانده ارتش هشتم منصوب كرد.
در 30 اوت 1942، نيروهاي محور آخرین حمله خود در صحرای غرب را انجام دادند. در 3 سپتامبر، بریتانیایی ها واحدهای محور را در نبرد علم الهلفا - درست در جنوب العالمین- متوقف كردند. مونتگومری بعد از جمع آوری سربازان و تجهیزات - از جمله تانك های جدید آمریكایی- در 23 اکتبر 1942 به نیروهای رومل در العالمین حمله كرد. ده روز بعد، نیروهای محور مجبور به عقب نشینی شدند. رومل به امید حفظ نیروهای رزمنده خود برای نبرد در یك موقعیت استراتژیك بهتر، به سرعت به لیبی عقب نشینی كرد و در 23 ژانویه 1943 تریپولی پایتخت لیبی را ترک کرد و یك هفته بعد به مرز تونس رسید. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال آفریقا که ۹۱ هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشتههای رومل که پس از مرگش چاپ شدهاست، این جمله به چشم میخورد:
«از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمیخورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمیآید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد».
رومل و لشکرش همواره از لشکرهای خودی و جبهههای آلمانی کیلومترها دورتر بودند.

پايان كار

ژنرالهای آلمانی به ویژه مارشال رومل وقتی وضع اسفناک ملت آلمان را ملاحظه کردند، تصمیم گرفتند که با کشتن هیتلر، با دولتهای غرب صلح کرده و نبرد در جبهه شرق را ادامه دهند، بنابراين در ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ «سرهنگ فن اشتوفنبرگ» (Von Stauffenberg) که یکی از افسران زیردست مارشال رومل بود و در جبهه جنگ شمال آفریقا چشم چپ، دست راست و دو انگشت از دست دیگرش را از دست داده بود و مورد احترام پیشوا بود و همیشه نیز میتوانست با او ملاقات کند، با کیف حامل بمب ساعتی به مقر ستاد جنگ که هیتلر در آنجا حضور داشت وارد شد و پس از آن که به بهانهای از سالن خارج شد، بمب منفجر گردید ولی هیتلر کشته نشد، فقط آرنج او زخمی و پرده یکی از گوش هایش پاره شد. در نتیجه توطئه گران دستگیر و به بدترین وضع اعدام شدند. فقط به مارشال رومل تکلیف شد که با کپسول سیانور خودکشی نماید.

منبع: ویکی پدیا

http://www.worldwidemilitary.blogfa.com/